عید به معناى بازگشت است. لذا به روزهایى که مشکلات از قوم و جمعیتى بر طرف مىشود و بازگشت به پیروزی ها و راحتىهاى نخستین مىکند، عید گفته مىشود.
عید فطر یکی از اعیاد دین اسلام است و به این مناسب که در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان باز مىگردد، و آلودگىها که بر خلاف فطرت است، از میان مىرود، عید فطر گفته شده است.
در شرع اسلام براى عید فطر، احکامی همچون؛ پرداخت زکات، امساک از روزه، و … قرار داده شده است. همچنین آداب و رسوم خاصى؛ نظیر پوشیدن لباس نو، اطعام، صلۀ ارحام و … در این روز سفارش شده است.
واژه «عید» از فعل عاد، یعود (عود) اشتقاق یافته است. معانى مختلفى براى آن ذکر کردهاند، از جمله: «خوى گرفته»، «هرچه باز آید از اندوه و بیمارى و غم و اندیشه و…»، «روز فراهم آمدن قوم»، «هر روز که در آن حادثه بزرگى باشد».
ابن منظور می گوید: برخى بر آنند که اصل واژه عید از «عادة» است؛ زیرا آنان (قوم)، بر جمع آمدن در آن روز، عادت کردهاند.
در تفسیر نمونه ذیل آیه ۱۱۴ سوره مائده آمده است: عید در لغت از ماده عود به معناى بازگشت است؛ لذا به روزهایى که مشکلات از قوم و جمعیتى بر طرف مىشود و بازگشت به پیروزی ها و راحتىهاى نخستین مىکند، عید گفته مىشود. به مناسبت این که در پرتو اطاعت و بندگی در طول ماه مبارک رمضان، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان باز مىگردد، و آلودگىها که بر خلاف فطرت است، از میان مىرود، لذا به روز پس از آن، عید گفته شده است.
واژه عید فطر در قرآن نیامده است، بلکه تنها یک بار در قرآن واژه عید به کار رفته است: عیسى بن مریم عرض کرد: “خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائدهاى بر ما بفرست! تا براى اول و آخر ما، عیدى باشد، و نشانهاى از تو و به ما روزى ده! تو بهترین روزى دهندگانى”.
شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید معنای آیه قد افلح من تزکی چیست؟ فرمود: این است که هر کس زکات فطره بدهد، رستگار میشود. پرسید معنای آیه و ذکر اسم ربه فصلی چیست؟ فرمود: این است که (برای نماز عید) به سوی جبانه برود و نماز بخواند و منظور از جبانه، صحرا است.
پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) در عید فطر خطبهای خواند و فرمودند: … آگاه باشید خداوند این روز را عید قرار داد، و شمارا اهل آن قرار داد، پس یاد خدا کنید تا شما را یاد کند، او را بخوانید تا شما را استجابت کند، استغفار کنید تا شما را ببخشد و فطره خود را بپردازید که آن سنت پیغمبر شما است.
امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) در یکی از عیدها فرمود: عید مال کسی است که خداوند روزه را پذیرفته باشد و از عبادتش خشنود باشد و هر روزی که در آن روز بنده معصیت خدا نکند همان عید است.
در اسلام براى روز عید فطر همانند سایر اعیاد مذهبى احکامی وارد شده است؛ مانند: پرداخت زکات، نماز و غسل، که در توضیح المسائل مراجع نیز به آنها اشاره شده است.
راههاى ثابت شدن اول ماه (و همچنین ابتدای ماه شوال که همان روز عید فطر است) عبارتند از:
۱- خود انسان ماه را ببیند.
۲- عدّهاى که از گفتۀ آنان یقین پیدا مىشود، بگویند: ماه را دیدهایم و همچنین است هر چیزى که به واسطۀ آن یقین پیدا شود.
۳- دو مرد عادل بگویند: در شب، ماه را دیدهایم، ولى اگر صفت ماه را بر خلاف یک دیگر بگویند یا شهادتشان خلاف واقع باشد؛ مثل این که بگویند داخل دایرۀ ماه طرف افق بود اوّل ماه ثابت نمىشود.
۴- سى روز از اول رمضان بگذرد که به واسطۀ آن اول ماه شوّال ثابت مىشود.
۵- حاکم شرع حکم کند که اول ماه است.
در مورد تعیین عید فطر در مناطق مختلف میبایست شخص طبق شهر و منطقهای که فعلاً در آن سکونت دارد، عمل نماید. نظر مراجع عظام تقلید نسبت به این فرع فقهی چنین است:
حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
بر اساس افق محلى که فعلاً در آن سکونت دارید، عمل کنید.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
در هر شهر و منطقه ای که باشید طبق افق همان محل عمل بفرمایید.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
روشن است که اگر در شب سی ام ماه رؤیت شود فردای آن عید میباشد و الّا بعد از اکمال سی روز عید فطر می باشد.
این موضوع را با توجه به روایاتی که میگوید: ماه رمضان معمولاً سی روز است (نه ۲۹ روز)، بررسی میشود.
علم فقه نیز مانند سایر دانشها است که برای شناخت آن نیاز به متخصّصانی است که پس از سالها زحمت در فقه و دانشهای پیش درآمد آن؛ نظیر ادبیات عرب، رجال، درایه، اصول فقه و … کارشناسی لازم را به دست آورده باشند؛ از این رو نمیتوان به هر روایتی، بدون توجه به دیگر آیات و روایات استناد کرد.
در همین راستا باید گفت: هر سال قمری دوازده ماه دارد، امّا بر خلاف ماه های شمسی که روزهای آن همیشه مشخص است، ماههای قمری ابتدا و انتهایش تنها با دیدن ماه فهمیده میشود و در این بخش تفاوتی بین ماهها نیست؛ از این رو، در روایات آمده: صُمْ لِلرُّؤْیَةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْیَةِ؛ یعنی، ملاک و معیار در ماه مبارک رمضان دیدن ماه برای اول ماه رمضان و دیدن ماه شوّال برای پایان ماه رمضان است نَه چیز دیگر.
اما در مورد موضوع بحث، به عنوان نمونه حدیثی را در مورد سی روزه بودن رمضان از منبع اصلی آن نقل نموده، سپس به بررسی و تحلیل آن پرداخته میشود:
“عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الدُّنْیَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اخْتَزَلَهَا عَنْ أَیَّامِ السَّنَةِ وَ السَّنَةُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ أَرْبَعٌ وَ خَمْسُونَ یَوْماً شَعْبَانُ لَا یَتِمُ أَبَداً رَمَضَانُ لَا یَنْقُصُ وَ اللَّهِ أَبَداً وَ لَا تَکُونُ فَرِیضَةٌ نَاقِصَةً”.
از امام صادق (علیه السّلام) نقل است که … ماه شعبان هیچ وقت کامل نبوده و ماه رمضان نیز هیچ گاه ناقص نیست.
این حدیث، که ظاهراً از مهم ترین احادیث این باب است، در منابع دست اول شیعه، تنها با سلسله سند فوق در کافی نقل شده است، و کتابهای دیگر نیز از وی نقل کردهاند، امّا اشکالاتی بر این حدیث وارد است که موجب شده از آن دست برداشته و به آن عمل نکنند:
الف. این حدیث در اصطلاح علم رجال، حدیث مرسلی است که نمیتوان به آن عمل نمود؛ زیرا در انتهای حدیث اسم یا اسامی راویان بیان نشده، بلکه تنها با عبارت “عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ” بسنده نموده است.
در منابع دیگر نیز راوی گاهی بدون واسطه از امام صادق (علیه السّلام) نقل میکند که مرفوعه محسوب میشود و زمانی نیز از پیش خود فتوا میدهد و به کسی استناد نمیکند.
ب. این روایت با احادیث بسیاری که از نظر سند هم مشکلی ندارند؛ مانند برخی روایات موجود در اول این نوشتار، معارض است که در صورت تعارض این خبر واحد ضعیف مرسل کنار گذاشته شده، به احادیث دیگر عمل میشود.
علامه حلی در مورد این حدیث میفرماید: این حدیث خبر واحدی است که با قرآن و اخبار متواتر در تعارض است.
بنابر این، احادیثی که در این باب وجود دارد، گرچه برخی از فقهای متقدم شیعه به آن فتوا دادند، امّا به نظر میرسد که آن احادیث با توجه به اشکالاتی که بر آن وارد است نمیتوانند ملاک عمل قرار گیرند، پس ملاک و معیار در تعداد روزهای ماه مبارک رمضان –مانند ماههای دیگر- دیدن ماه برای اثبات اول ماه رمضان و دیدن ماه شوّال برای پایان ماه رمضان است نه چیز دیگر.
بحث استهلال ماه با چشم مسلح یا غیر مسلح یک بحث کاملاً فقهی و تخصصی است. با توجه به برداشتهایی که فقهای بزرگوار از مجموعۀ ادلۀ فقاهتی و اجتهادی دارند، دیدگاههایشان در این باب متفاوت است. عدهای، فقط رؤیت (دیدن) ماه را با چشم غیر مسلح، برای ثبوت اول ماه لازم میدانند، و عدۀ دیگر، دیدن با چشم مسلح را نیز جایز می دانند. پس اگر یکی از فقهاء بنا بر این مبنا،( ثبوت ماه با چشم مسلح) اول ماه را ثابت بداند، فقط نظر فقهی خودش را به کار گرفته است و هرکس که به فتوای مجتهد خودش عمل کند بریء الذمه است. در همین حین که اختلاف بین بینه های ثبوت ماه پیدا شود، اگر حاکم شرع، حکم به اول ماه کند، حکم وی حجت شرعی برای همۀ مکلفان است.
ولی اگر حکم نکند مقلدین دیگر مجتهدان باید به وظیفۀ خود عمل کنند.
فقهای شیعه خود را مطیع قرآن، پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) میدانند و در زمان غیبت امام زمان (عج) با دقت در روایات و آیات، آنچه در توان دارند به کار میگیرند تا بتوانند احکام فقهی را از منابع موجود استخراج کنند. طبیعی است گاهی به دلیل عدم صراحت آیات و روایاتی، نتایجی که در این مسیر دشوار، حاصل شده با هم متفاوت باشد. علاوه بر این فقهای شیعه در ایران بر خلاف بسیاری از کشور های اسلامی، مستقل از حکومت به ابراز نظر فقهی خود میپردازند و خود را در مقابل خدا ملزم به رعایت آن میدانند و مقلدان آنها هم به تبع هر فقیهی، خود را ملزم به رعایت آنچه او از منابع به دست آورده است میدانند. بنابراین در مواردی ممکن است بین فتاوای فقها اختلاف پیش آید که احادیث و آیات ما صراحتاً در آن مسئله اظهار نظر نکردهاند یا شرایط آن مسئله در روزگار حاضر عوض شده است. از جملۀ این موارد حکم رؤیت هلال اول ماه است که البته این تفاوت فتوا مختص به علمای شیعه نیست و در بین فقهای اهل سنت نیز اختلافاتی وجود دارد.
با توجه به این که گفته شده، اول ماه از چند راه ثابت میشود:
۱٫ این که انسان خود ماه را ببیند.
۲٫ به هر واسطهای برای او یقین حاصل شود.
۳٫ دو مرد عادل بگویند که ماه را دیده اند.
۴٫ سی روز از اول ماه قبلی بگذرد.
۵٫ حاکم شرع حکم به اول ماه بودن کند.
اما تفاوتهایی که گاهی در فتوای فقها در رؤیت هلال دیده میشود ناشی از این است که:
۱٫ آیا دیدن ماه باید حتماً با چشم غیر مسلح باشد یا دیدن با چشم مسلح مثلاً با تلسکوپ و دوربین هم کفایت می کند؟ بعضی از فقهاء مقید هستند که رؤیت حتماً باید با چشم غیر مسلح باشد، اما بعضی دیگر رؤیت با دوربین و تلسکوپ و دیگر وسائل را نیز کافی میدانند.
۲٫ در چه صورت به گزارشهای رسیده دربارۀ رؤیت هلال می توان اعتماد کرد؟
۳٫ اگر در شهر یا منطقه ای ماه دیده شد برای چه شهر ها و مناطقی اول ماه ثابت می شود؟
بعضی از مراجع تقلید بر این عقیده اند که اگر ماه در شهری دیده شود تنها در آن شهر و شهرهایی که هم افق با آن باشند اول ماه ثابت می شود.
بعضی دیگر بر آنند که اگر در شهری ماه دیده شود در تمام شهرهایی که در شب با این شهر مشترک هستند (یعنی اول شب یکی آخر شب دیگری است) اول ماه ثابت میشود.
اما گاهی اختلاف در رؤیت یا عدم رؤیت هلال ناشی از اختلاف در فتوی و نظرات فقهی نیست بلکه به تشخیص رؤیت یا عدم آن در خارج بر میگردد، به این معنا در بسیاری از موارد که مراجع تقلید شخصاً موفق به رؤیت هلال نشدهاند با اعتماد به شهادت افراد عادل مورد اطمینان خود به اثبات اول ماه میرسند ولی این شهود از نظر سایر مراجع قابل اعتماد نیستند و همین باعث اختلاف نظر در رؤیت میشود.
همۀ این موارد باعث میشود که اگر مراجع و مقلدان آنها بخواهند به تکلیف شرعی خود عمل نمایند مجبور هستند به آنچه که برای آن حجت شرعی دارند عمل نمایند که همین باعث تفاوتهایی در عمل آنها میشود. از طرفی چون رؤیت هلال مسألهای است که مورد ابتلاء همۀ مسلمان (که اکثریت مردم ایران را تشکیل میدهند) است اختلاف نظر در آن بسیار برجسته میشود و در اذهان عمومی انعکاس وسیع مییابد.
تفاوت فتواها مختص به علمای شیعه نیست و در بین فقهای اهل سنت نیز اختلافاتی وجود دارد. اما علمای اهل سنت در مورد تشخیص اول ماه اهمیت بسیار زیادی به حکم حاکم میدهند. به طوری که عدهای از آنها به حکم حاکم اصالت داده و حجیّت را تنها از آنِ حکم حاکم دانستهاند و دیگر راههای اثبات هلال را در صورتى حجّت دانستهاند که حاکم آن را تأیید نماید. حکام آنها نیز که اغلب پادشاهان کشورهای اسلامی هستند معمولاً روزی را به عنوان اول ماه مشخص میکنند. به همین دلیل با وجود اختلاف نظرهای موجود در بارۀ رؤیت هلال ماه هر روزی را که حاکم طبق هر معیاری به عنوان عید اعلام کند مورد قبول اکثر علما و مردم قرار میگیرد.
در بین علمای شیعه بعضی حکم حاکم را برای اثبات اول ماه کافی میدانند و بعضی آن را کافی نمیدانند. البته مقصود علمای شیعه از حاکم، مجتهد جامع الشرایط است نه سلطان کشور اسلامی. با این وجود در زمان کنونی که حکومت ایران زیر نظر مجتهد جامع الشرایط اداره میشود کمتر اتفاق میافتد که ولی فقیه به اول ماه بودن روزی حکم کند. و این به دلیل تمام نشدن حجت شرعی بر ایشان است. بله در صورتی که از راه دلیل شرعی بر ایشان مسلم شود که باید حکم کنند حتماً حکم خواهند کرد.
البته باید توجه داشت که رؤیت هلال یک فعل خارجی است و از قبیل تشخیص موضوع احکام است که هر فرد مکلفی (حتی اگر در مسائل فقهی مجتهد هم نباشد) میتواند شخصاً به تشخیص آن اقدام کند و به علم خود عمل نماید و نیازی به تقلید در این مسئله نیست، اما چون غالب مردم خود موفق به رؤیت هلال نمیشوند، از آنجا که به مرجع تقلید خود اطمینان کامل دارند در این مسأله بنا بر نظر ایشان عمل میکنند و همین باعث شده است که تصور شود که در این مسأله نیز حتماً باید از مرجع تقلید خود اطاعت کنند، در حالی که در چنین مسائلی نیاز به تقلید نیست و اگر از هر یک از راههای بیان شده برای انسان یقین حاصل شود که ماه رؤیت شده است، کافی است.
کسى که موقع غروب شب عید فطر بالغ، عاقل و هشیار است و فقیر و بنده شخص دیگری نیست، باید براى خودش و کسانى که نانخور او هستند، هر نفرى یک صاع که تقریباً سه کیلو است، گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج یا ذرّت و مانند اینها به مستحقّ بدهد، و اگر پول یکى از اینها را هم بدهد کافى است؛ بنابر این تفاوتی بین انسان روزه دار و غیر روزه دار نیست؛ به عنوان مثال اگر سرپرست خانوادهای روزه نمیگیرد، بر او واجب است هم فطریه خود و هم فطریه زن و بچه اش را بپردازد.
کسى که موقع غروب شب عید فطر بالغ و عاقل و هشیار است و فقیر نیست، باید براى خودش و کسانى که نانخور او هستند – چه از اعضای خانواده و چه غیر آنها مثل مهمان -، هر نفرى یک صاع که تقریباً سه کیلو است، گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج یا ذرّت و مانند اینها به مستحقّ بدهد، و اگر پول یکى از اینها را هم بدهد کافى است.
اگر فطریه شخصی به گردن کسی افتاد که فقیر باشد و نتواند مخارج سال خود را تأمین کند، بر او دادن فطریه واجب نیست؛ و اگر فقیر نباشد، فطریه بر عهدهٔ او میباشد، همچنین این شخص میتواند از طرف گسی که زکات فطره بر عهده او است و با اجازهٔ او فطریهٔ خود را پرداخت نماید.
طفلی که در شب عید فطر هنوز در شکم مادر است و به دنیا نیامده، فطریه ندارد.
زمان وجوب زکات فطره غروب شب عید فطر است و تأخیر پرداخت آن به بعد از نماز عید جایز نیست.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همواره در روزهای عید فطر پیش از رفتن به مصلی برای ادای نماز عید، زکات فطره را بین فقراء تقسیم میکرد و این آیه را میخواند: «قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی».
بر این اساس مراجع عظام تقلید نیز زمان وجوب زکات فطره را غروب شب عید فطر دانسته و تأخیر پرداخت آن را به بعد از نماز عید جایز نمیدانند، اما اگر کسی نماز عید را نخواند، باید فطریه را تا ظهر عید پرداخت نماید. چنان چه شخص دسترسى به فقیر ندارد مىتواند مقدارى از مال خود را به نیّت فطره جدا کرده و براى مستحقّى که در نظر دارد یا براى هر مستحقّی کنار بگذارد و باید هر وقت که آن را مىدهد نیّت زکات فطره نماید.
اما اگر موقعى که دادن زکات فطره واجب است، فطره را ندهد و کنار هم نگذارد، احتیاط واجب آن است که بعداً بدون این که نیّت ادا و قضا کند ]به قصد قربت[ فطره را بدهد.
همچنین در مورد پرداخت فطریه قبل از عید فطر، مراجع عظام تقلید میگویند:
“اگر پیش از ماه رمضان فطریه را بدهد صحیح نیست و احتیاط واجب آن است که در ماه رمضان هم فطره را ندهد. ولى اگر پیش از رمضان یا در ماه رمضان به فقیر قرض بدهد و بعد از آن که فطریه بر او واجب شد، طلب خود را بابت فطریه حساب کند مانعى ندارد.”
نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام (علیه السّلام) واجب است و باید به جماعت خوانده شود و در زمان ما که امام معصوم (علیه السّلام) غایب است، مستحب مىباشد و احتیاط واجب آن است که آن را به جماعت نخوانند، ولى به قصد رجاء مانع ندارد، و چنانچه ولى فقیه یا مأذون از طرف او اقامه جماعت نماید اشکال ندارد.
البته هر چند نماز عید فطر در زمان غایب بودن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) واجب نیست، اما خواندن این نماز اثرات خوبی دارد و از خطبهها و فضای معنوی که بعد از یک ماه روزه برای انسان ایجاد میشود، میتوان استفاده برد و به فیض رسید.
کیفیت نماز عید فطر:
نماز عید فطر و قربان دو رکعت است. در رکعت اول آن بعد از خواندن حمد و سوره، باید پنج تکبیر گفته شود و بعد از هر تکبیر یک قنوت بخواند و پس از قنوت پنجم تکبیر دیگرى بگوید و به رکوع برود و دو سجده بجا آورد و برخیزد و در رکعت دوم، چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و پس از آن تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع برود و بعد از رکوع دو سجده بجا آورد و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
ذکر قنوت:
در قنوت نماز عید فطر و قربان، خواندن هر دعا و ذکرى کافى است، اما بهتر است این دعا در قنوت نماز خوانده شود: الّلٰهُمَّ أهْلَ الْکِبْریاءِ وَالْعَظَمَةِ وَ أهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أهْلَ الْعَفوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أهْلَ التَّقْوىٰ وَ الْمَغْفِرَةِ أسْأَلُکَ بِحَقِّ هٰذَا الْیَومِ الَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَشَرَفاً وَ کَرامَةً وَ مَزیداً أنْ تُصَلِّىَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أنْ تُدْخِلَنى فى کُلِّ خَیْرٍ أدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ محمّدٍ و أنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوءٍ أخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمّداً و آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوٰاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ الّلٰهُمَّ إنّى أسْأَلُکَ خَیْرَ مٰا سَألَکَ بِهِ عِباٰدُکَ الصَّاٰلِحُونَ وَ أعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاٰذَ مِنْهُ عِباٰدُکَ الْمُخْلَصُونَ.
لازم به ذکر است: در نماز عید فطر مستحب است قرائت را بلند بخواند. و بهتر است در رکعت اول آن، سورۀ شمس (سورۀ ۹۱) و در رکعت دوم آن، سورۀ غاشیه (سورۀ ۸۸) خوانده شود، یا در رکعت اول آن، سورۀ سبّح اسم (سورۀ ۸۷) و در رکعت دوم آن، سوره شمس خوانده شود.
امام علی (ع) فرمود: روش همیشگى رسول خدا(ص) این بود که در نماز عید فطر و قربان، سوره «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى» و سوره «هل أتیک حدیث الغاشیة» را قرائت مىکردند.
اگر نماز روز عید فطر یا قربان مصادف با روز جمعه شود؛ در صورت خواندن نماز عید، خواندن نماز جمعه لازم نیست، اما برگزاری نماز جمعه (در صورت فراهم بودن شرایط) مانعی ندارد و میتوان در آن شرکت کرد و نماز جمعه را خواند. همانطور که در روایاتی از شیعه و سنی به آن اشاره شده است؛ مانند:
امام صادق(ع) فرمود: «در ایام خلافت امام علی(ع)، آن حضرت در خطبه نماز عید فرمود: دو عید جمع شده است و جمعى که سختی کشیدهاند و به این ثواب رسیدهاند هر کس میخواهد میتواند در نماز جمعه حاضر شود و هر کس نمیخواهد بر او حرجى نیست و نیامدن به او ضرر نمىرساند و نماز ظهر را بجای نماز جمعه بخواند…».
همچنین در روایتی نقل شده است: «پیامبر گرامی اسلام(ص) نماز عید را خواند سپس برای شرکت در نماز جمعه رخصت داد و فرمود هر کسی که میخواهد میتواند در نماز جمعه شرکت کرده و آنرا بجا آورد و هر کسی که نمیخواهد، اجازه دارد که نماز جمعه را نخواند».
همچنین در منابع اهل سنت آمده است: زمانی که عید فطر و قربان مصادف با روز جمعه میشد، [هم نماز عید و هم نماز جمعه را برگزار میفرمود] و در هر دو نماز هر دو سوره را میخواند؛ یعنی در رکعت اول بعد از سوره حمد، سوره اعلی و در رکعت دوم بعد از سوره حمد، سوره غاشیه را میخواند.
به طور کلی میتوان گفت در نزد تمامی فرق اسلامی روزه گرفتن در عید فطر خالی از اشکال نیست.
مطابق با دیدگاه فقهای شیعه دو روز از سال روزه گرفتن در آن حرام است: عید فطر (اوّل ماه شوال) و عید قربان (دهم ماه ذى الحجه). روزى که انسان شک دارد که آخر ماه شعبان است یا اول ماه رمضان اگر مىخواهد روزه بگیرد باید به قصد آخر شعبان باشد و اگر به نیت اول ماه رمضان روزه بگیرد حرام و باطل است.
همچنین حکم روزه در روز عید فطر در مذاهب اهل سنت به شرح زیر می باشد:
۱٫ مذهب حنفی بر این قائل است که روزه گرفتن در روز عید فطر، عید اضحی (قربان) و سه روز بعد از عید اضحی مکروه تحریمی است، مگر در حج.
البته حنفی ها در بیشتر موارد تعبیر به “مکروه تحریمی” مینمایند نه تعبیر به حرمت. و مکروه تحریمی به معنای نزدیک به حرام است.
۲٫ از نظر شافعی روزه در روز عید فطر و عید اضحی (عید قربان) و سه روز بعد از عید اضحی هم در حج و هم در غیر حج حرام است.
۳٫ از نظر حنابله روزه در روز عید فطر و عید اضحی (عید قربان) در غیر حج حرام است ولی در حج حرام نیست.
۴٫ روزه در روز عید فطر و عید اضحی از نظر مالکی حرام است.
از برخی احادیث، استحباب غسل عید فطر استفاده میشود. از جمله آنان: امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: غسل جمعه و غسل عید فطر سنت است، برای مسافر و غیر مسافر.
در روایات اسلامى براى اعیاد به ویژه اعیاد مذهبى؛ از جمله عید فطر، عید غدیر و… آداب و رسوم خاصى؛ نظیر پوشیدن لباس نو، اطعام، صلۀ ارحام و… توصیه شده است که برای آگاهی بیشتر دراین باره به آدرس زیر مراجعه کنید. در ذیل به برخی از آداب عید فطر اشاره میشود:
الف. رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: کسى که شب عید را زنده بدارد، در روزى که دلها مىمیرند دل او نخواهد مرد.
ب. امام صادق (علیه السّلام) به یکى از اصحاب خود فرمود: چون شب عید فطر رسید، سه رکعت نماز مغرب را بگزار و سپس به سجده برو و بگو:
«یا ذا الطول یا ذا الحول یا مصطفى محمد و ناصره صلّ على محمد فاغفر لى کل ذنب اذنبته و نسیته و هو عندک فی کتاب مبین.»
«اى صاحب قدرت و نیرو! اى برگزیننده و یارىکننده محمد! بر محمد و آل او درود فرست و هر گناهى را که انجام دادهام و آن را فراموش کردهام و آن در محضر تو، در کتابى آشکار ثبت است بر من ببخشاى و بیامرز.» و پس از آن صد بار بگو: «اتوب الى الله»
ج. پس از نماز مغرب و عشاء و نماز صبح، همان تکبیرهایى را که در ایام تشریق (یازدهم تا سیزدهم ذى حجه) مىگویند، بگو: «اللَّه اکبر، اللَّه اکبر. لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر، اللَّه اکبر و لله الحمد، اللَّه اکبر على ما هدینا و الحمد لله على ما ابلانا.»
۱- ابن حبان تمیمی، الإحسان فی تقریب صحیح ابن حبان، تحقیق و تعلیقه: شعیب الأرنؤوط، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
۲- بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبرى، محقق: عطا، محمد عبد القادر، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
۳- الجزیری، عبد الرحمن- الغروی، السید محمد- یاسر مازح، الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت، دار الثقلین، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
۴- حرّ عاملی، وسائل الشیعة، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
۵- حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة، مؤسسة نشر اسلامی وابسته به جماعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۴۱۳ هـ ق.
۶- خمینی، سید روح الله، توضیح المسائل (المحشی) ، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجامعه المدرسین، ۱۴۲۴، ق.
۷- خمینی، سید روح الله، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، ۱۴۲۴ق.
۸- خمینی، سید روح اللّه، توضیح المسائل، محقق و مصحح: قلیپور گیلانی، مسلم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قدس سره، دفتر قم، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
۹- راوندی کاشانی، فضل الله بن علی، النوادر، محقق و مصحح: صادقی اردستانی، احمد، دار الکتاب، قم، چاپ اول، بیتا.
۱۰- سلمی نیسابوری، أبو بکر محمد بن إسحاق، صحیح ابن خزیمة، محقق: أعظمی، محمد مصطفى، المکتب الإسلامی، بیروت، بیتا.
۱۱- سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ق.
۱۲- شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق: الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف: ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
۱۳- صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
۱۴- طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی (المحشّٰی)، گردآورنده: محسنی سبزواری، احمد، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
۱۵- طوسی، تهذیبالأحکام، دار الکتب الإسلامیه تهران، ۱۳۶۵ هـ ش.
۱۶- فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، انتشارات رضی، قم، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
۱۷- کاشف الغطاء، هادی، مستدرک نهج البلاغه، مکتبه الاندلس، بیروت.
۱۸- کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، مکتبة نینوی الحدیثة، تهران، چاپ اول، بیتا.
۱۹- مغنیة، محمد جواد، الفقه علی المذاهب الخمسة، دار التیار الجدید- دار الجواد، بیروت، چاپ دهم، لبنان، ۱۴۲۱ق.
۲۰- مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ بیست و یکم، ۱۳۸۱٫
۲۱- موسوی خویی، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخوئی، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
۲۲- نجفی، محمد حسن، مجمع الرسائل (محشّی)، مؤسسه صاحب الزمان(ع)، مشهد، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، واژه عید.
ابن منظور، لسان العرب، ج ۳، ص ۳۱۹.
مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۱۳۱٫
. مائده، ۱۱۴، «قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیَةً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقین».
. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص ۵۰۱، ح ۱۴۷۴٫
. کاشف الغطا، هادی، مستدرک نهج البلاغه، ص ۱۰۶٫
. نهجالبلاغة، ص ۵۵۱، شماره ۴۲۸، قال امیر المؤمنین (علیه السّلام): “فِی بَعْضِ الْأَعْیَادِ إِنَّمَا هُوَ عِیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِیَامَهُ وَ شَکَرَ قِیَامَهُ وَ کُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ”.
. امام خمینی، سید روح اللّه، توضیح المسائل، محقق و مصحح: قلیپور گیلانی، مسلم، ص ۳۶۰
. برگرفته از سایت اسلام کوئست.
. توبه، ۳۶، “إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً”.
. بقره، ۱۸۹، “یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاس”.
. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۵۵، ص ۳۵۶، “وَ رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (ع) أَنَّهُ قَالَ یُصِیبُ شَهْرَ رَمَضَانَ مَا یُصِیبُ سَائِرَ الشُّهُورِ مِنَ الزِّیَادَةِ وَ النُّقْصَانِ”.
. طوسی، تهذیبالأحکام، ج ۴، ص ۱۵۹٫
. کافی، ج ۴، ص ۷۸، بَابٌ نَادِرٌ ، ح ۲، راستى خدا تبارک و تعالى دنیا را در شش روز آفرید و آنها را از روزهاى سال برکنار کرد، و سال سیصد و پنجاه و چهار روز شد، شعبان هرگز تمام نیست، و رمضان به خدا هرگز کم نشود.
. حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة، ج ۳، ص ۵۰۱ .
. مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة، ج ۳، ص ۵۰۱٫
. برگرفته از سایت اسلام کوئست.
. آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتاءات، ص ۱۸۶٫
. همان، ص۱۸۸٫
. برگرفته از سایت اسلام کوئست.
. نگاه کنید: اتحاد و اختلاف افقها، مجلۀ فقه، شمارۀ ۲، سال ۱۳۷۳، ماه دی موجود در این آدرس:
. رجوع کنید: امام خمینی، توضیح المسائل (المحشی) ، ج ۱، ص ۹۵۹٫
. مثل آیت الله بهجت و سیستانی. رجوع کنید به: امام خمینی، توضیح المسائل (المحشی) ، ج ۱، ص ۹۶۲٫
. مثل آیت الله تبریزی و آیت الله خویی. رجوع کنید به همان.
. نگاه کنید: اتحاد و اختلاف افقها، مجلۀ فقه، شمارۀ ۲، سال ۱۳۷۳، ماه دی موجود در این آدرس:
. نک: مقالۀ حکم حاکم به ثبوت هلال، مجلۀ فقه، شمارۀ ۲٫ موجود در آدرس:
. رک: امام خمینی، توضیح المسائل (المحشی) ، ج ۱، ص ۹۶۱٫
. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید: به مجلۀ فقه، شمارۀ ۲، سال ۱۳۷۳، ماه دی موجود در این آدرس:
غفوریان، محمد رضا، آغاز و انجام ماه های قمری، مجلۀ فقه، شمارۀ ۱۰ موجود در این آدرس:
. برگرفته از سایت اسلام کوئست.
. امام خمینی، سید روح اللّه، توضیح المسائل، محقق و مصحح: قلیپور گیلانی، مسلم، ص ۴۰۹٫
. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج ۲، ص ۱۶۹٫
. ر.ک: همان، ج۲، ص ۱۷۵٫
. اعلی، ۱۴و ۱۵٫
. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۶، ص ۳۳٫٫
. ر.ک: امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج۲، ص ۱۸۰، م ۲۰۲۵٫
. همان، ذیل م ۲۰۳۰٫
. آیت الله بهجت: احتیاط مستحبّ آن است که بعداً قضا کند، ولى أظهر این است که زکات فطره دیگر بر او واجب نیست، ولى معصیت کرده است؛ آیات عظام گلپایگانى، تبریزى، صافى: بعداً باید بدون این که نیّت ادا و قضا کند فطره را بدهد؛ همان، ذیل م ۲۰۳۱٫
. همان، م ۲۰۳۱٫
. آیت الله زنجانى: (احتیاط مستحبّ)؛ آیات عظام خوئى، تبریزى، سیستانى: (بهتر آن است..).
. آیت الله صافی: (جواز دادن فطریه در ماه رمضان بعید نیست ..)؛ آیت الله گلپایگانى: (اگر در ماه رمضان بدهد صحیح است ولى احتیاط لازم آن است که قصد وجوب نکند مگر آن که فطریه را بعد از مغرب شب عید یا صبح روز عید پیش از نماز عید بدهد ..).
. توضیح المسائل (محشّىٰ)، ج۲، ص ۱۸۰، م ۲۰۲۵٫
. اراکى، گلپایگانى، خوئى، فاضل، نورى، سیستانى، تبریزى، مکارم، صافى: مىشود آن را به جماعت یا فرادى خواند؛ صافى: ولى احتیاط این است که به جماعت آن را رجاءً بخواند؛ زنجانى: بنا بر احتیاط، آن را به جماعت نخوانند.
. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج۱، ص ۸۲۴، م ۱۵۱۶٫
. امام خمینی، سید روح اللّه، توضیح المسائل، محقق و مصحح: قلیپور گیلانی، مسلم، ص ۳۲۳٫
. «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) کَانَ یَقْرَأُ فِی الْعِیدَیْنِ بِسَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى وَ هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیَةِ»، راوندی کاشانی، فضل الله بن علی، النوادر، محقق و مصحح: صادقی اردستانی، احمد، ص ۳۹٫
. ر.ک: نجفی، محمد حسن، مجمع الرسائل (محشّی)، ص ۴۰۹؛ طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی (المحشّٰی)، گردآورنده: محسنی سبزواری، احمد، ج ۳، ص ۴۰۱؛ موسوی خویی، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخوئی، ج ۱۹، ص ۳۴۰ – ۳۴۱٫
. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج ۷، ص ۴۴۷؛ همچنین ر.ک: کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، ص ۴۵٫
. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبرى، محقق: عطا، محمد عبد القادر، ج ۳، ص ۴۴۳ و ۴۴۴٫
. ابن حبان تمیمی، الإحسان فی تقریب صحیح ابن حبان، تحقیق و تعلیقه: شعیب الأرنؤوط، ج ۷، ص ۶۲ – ۶۳؛ سلمی نیسابوری، أبو بکر محمد بن إسحاق، صحیح ابن خزیمة، محقق: أعظمی، محمد مصطفى، ج ۲، ص ۳۵۸؛ شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق: الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف: ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج ۳۰، ص ۳۳۳٫
. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج۱، ص: ۹۶۴
. الجزیری، عبد الرحمن- الغروی، السید محمد- یاسر مازح، الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت، ج۱، ص ۷۲۰؛ مغنیة، محمد جواد، الفقه علی المذاهب الخمسة، ج۱، ص ۱۶۰٫
. همان، ص ۱۶۰٫
. الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت، ج۱، ص ۷۲۰؛ الفقه علی المذاهب الخمسة، ج۱، ص ۱۶۰٫
. الفقه علی المذاهب الخمسة، ج۱، ص ۱۶۰٫
. همان ص ۷۲۰؛ همان، ص ۱۶۰٫
. غُسْلُ الْجُمُعَةِ وَ الْفِطْرِ سُنَّةٌ فِی السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ، شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۳، ص ۳۱۶، ح ۳۷۴۶ و ۳۷۴۷٫
. حر عاملی، وسائلالشیعة، ج ۸، ص ۸۹ و ج ۱۰، ص ۴۴۰، “بَابُ اسْتِحْبَابِ صَوْمِ یَوْمِ الْغَدِیرِ وَ هُوَ الثَّامِنَ عَشَرَ ذِی الْحِجَّةِ وَ اتِّخَاذِهِ عِیداً وَ کَثْرَةِ الْعِبَادَةِ فِیهِ وَ خُصُوصاً الْإِطْعَامَ وَ الصَّدَقَةَ وَ الصِّلَةَ وَ لُبْسَ الْجَدِیدِ”.
. صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۷۶٫
. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج ۲، ص ۳۵۵٫
سالهاست که منطقه ی خاورمیانه با چند مشکل مهم و اساسی روبرو بوده و یکی از بحرانی ترین مناطق جهان به شمار می آید .
مهم ترین و بارز ترین و اساسی ترین ریشه بحران خاورمیانه مسأله فلسطین و جنگ مداوم رژیم جعلی اسرائیل با مردم فلسطین و با برخی از کشورهای همجوار فلسطین اشغالی از جمله لبنان است. از سال 1948 تا کنون که اسرائیل اعلام موجودیت کرده است، حملات بی وقفه این رژیم علیه ملت فلسطین ادامه داشته است. میلیون ها نفر از مردم فلسطین از سرزمین خود رانده و آواره شده اند و هزاران نفر از آنها به اسارت رژیم صهیونیستی در آمده اند و هزاران نفر دیگر هم به شهادت رسیده و ده ها هزار نفر نیز زخمی شده اند. منطقه ی خاورمیانه به خاطر شرایطی که رژیم اشغالگر قدس ایجاد کرده، به منطقه ای بحرانی و متشنج و نا آرام تبدیل شده است. دشمن صهیونیستی در ماه های اخیر و به خصوص پس از مرگ مغزی شارون - قصاب فلسطینی ها- به منظور نشان دادن عدم تغییر سیاست های ضد بشری خود، اقدامات تروریستی خویش را بر ضد ملت فلسطین شدت بخشیده است از سویی همچنان به صورت شبانه روزی دست به یورش وحشیانه به خانه و کاشانه ی مردم فلسطین می زند و به کشتار و ترور مردم و شخصیت های فلسطینی ادامه می دهد از سوی دیگر فشار خود را برای نادیده گرفتن انتخابات مردم فلسطین ادامه داده و با فشار سیاسی سردمداران آمریکا بر دولت های عربی و بر رئیس دولت خودگردان فلسطین می خواهد دولتی دیگر را در فلسطین ، آن چنان که خود می پسندد - بر سر کار آورد. اسرائیل هر روز و به طور مرتب، سرزمین فلسطین را ویران می کند. بر شدت تخریب زیربناها و اقتصاد آن، می افزاید. فضای ناامن برای زندگی همه ی مردم فلسطین به وجود می آورد. آیا در این شرایط مردم جهان می توانند سکوت کنند؟ اسرائیل انتخاب مردم فلسطین را در برگزیدن دولت مردانشان بر نمی تابد و مردم آن سامان را به خاطر انتخاب دولت مورد نظر خود به صورت دسته جمعی تنبیه می کند. وزرا، نمایندگان مجلس و منتخبین مردم فلسطین را از درون خانه هایشان دستگیر و زندانی می کند. هزاران فلسطینی را در طی سالهای طولانی و در شرایط بسیار بد و غیر انسانی در زندانهای مخوف در حبس های طولانی نگه می دارد . رژیم صهیونیستی می خواهد نوع حکومت فلسطینیان و افراد مناسب برای دولت این کشور را به آنها دیکته کند. روزی نیست که مردم سرزمین فلسطین توسط نظامیان وحشی و جنگنده های اسرائیل کشته و یا زخمی نگردند. فلسطین تنها سرزمینی در دنیا است که حقوق بشر در آن به صورت شبانه روزی از سوی رژیم اسرائیل نقض و ضایع می گردد. ولی پرچم داران مدعی حقوق بشر همیشه در برابر این جنایات سکوت کرده اند. آنها - به خصوص رژیم آمریکا - هر روز اسرائیل را تشویق به جنایات بیشتر می کنند. آیا مردم دنیا می توانند در برابر این ظلم آشکار به سکوت خود ادامه دهند؟ چرا آمریکا بایستی سالانه بیش از سه میلیارد دلار در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دهد؟ تا اسرائیل آن را خرج کشتن و حمله به مردم فلسطین بنماید. چرا آمریکا به طور مرتب تسلیحات و تجهیزات کشتار فلسطینیان را در اختیار رژیم اسرائیل می گذارد؟ چرا اسرائیل تنها مرکز عمده ی ذخیره و نگاه داری سلاح های هسته ای در خاورمیانه است؟ اسرائیل با بمب های هسته ای خود، کدام ملت را می خواهد نابود کند؟ چرا فلسطینی ها باید همیشه در محاصره ی دائمی نظامیان اسرائیلی باشند و چرا آنان نباید راهی به دنیای آزاد داشته باشند؟ چرا اسرائیل باید اجازه یابد که با کشیدن یک دیوار بزرگ و طویل بتونی، میلیون ها فلسطینی را در سرزمینشان به طور دسته جمعی زندانی کند؟ چرا جامعه بین المللی با سکوت خود، از مجموعه ی اقدامات ضد بشری رژیم صهیونیستی چشم پوشی می نماید؟ چرا بایستی مدافعان تجاوز اسرائیل به مردم فلسطین و لبنان که خود را جامعه بین المللی می نامند بین اشغالگر و اشغال شده علامت تساوی بگذارند و مقاومت در برابر اشغال و تروریسم دولتی اسرائیل را تروریسم بنامند؟ آیا آنها می خواهند اشغال را توجیه کنند؟ چرا ملت هایی که از مردم مظلوم فلسطین حمایت می کنند و به وحشی گری ها و جنایات دائمی اسرائیل اعتراض می نمایند، آنها را به عنوان حامیان تروریسم معرفی می کنند؟ چرا باید آمریکا اجازه داشته باشد به طور مرتب اسرائیل را به پیشرفته ترین سلاح های کشتار جمعی و بمب های ضد نفر خوشه ای و هواپیما های بدون سرنشین جاسوسی و تجهیزات ترور و شکنجه مجهز نماید و پیشرفته ترین فناوری ها را برای تولید سلاح های ضد بشری در اختیار قاتلین مردم فلسطین قرار دهد؟ آیا بازهم باید سکوت کرد؟ آیا فلسطینی ها در برابر ظلم مداوم به فرزندان و سرزمینشان ، حتی اجازه فریاد زدن در برابر صهیونیست ها را ندارند؟ آیا آنها نباید دست به انتفاضه و قیام همگانی علیه دشمن خود بزنند و از توان خود و جان های خود برای مقاومت مشروع و قانونی استفاده کنند؟ مردم دنیا برای جلوگیری از کشتار مستمر زنان و کودکان و کهنسالان و جوانان بی گناه فلسطینی به چه راه حلی می اندیشند ؟ آیا دولت های منطقه ی خاورمیانه باید همیشه یاور ظالم باشند و در برابر ظلمِ به مظلوم، ساکت بنشینند؟ یا بنا به فرمایش مولای آزادگان جهان امام علی ابن ابی طالب علیه السلام یاور مظلوم و دشمن ظالم باشند؟«کونوالظالم خصماً و للمظلوم عوناً»
پس از انجام قرعهکشی لالیگا
مراسم قرعهکشی دیدارهای 20 تیم حاضر در لالیگا برای رقابت در فصل جدید، دقایقی قبل برگزار شد و تیمها حریفان خود را شناختند.
نکته
مهم در این مراسم که همواره مورد توجه میلیونها بیننده قرار میگیرد
تاریخ دیدار الکلاسیکو (بازی رئال - بارسا) بود که این بازی در هفته نهم و
در تاریخ 26 ماه اکتبر (4 آبانماه) در سانتیاگو برنابئو برگزار خواهد شد.
بر
اساس قرعهکشی انجام شده، در هفته اول لالیگا، رئال مادرید میزبان کوردوبا
خواهد بود، بارسلونا در نیوکمپ از الچه پذیرایی میکند و اتلتیکو مادرید
قهرمان فصل گذشته در خانه رایووایکانو به میدان خواهد رفت.
دربی
مادرید میان رئال و اتلتیکو در هفته سوم به میزبانی رئال مادرید و دیدار
بارسا و اتلتیکو در هفته ماقبل پایانی به میزبانی بارسا برگزار میشود.
*برنامه هفته اول به شرح زیر است:
رئال مادرید - کوردوبا
بارسلونا - الچه
رایو وایکانو - اتلتیکو مادرید
والنسیا - سویا
ایبار - رئال سوسیهداد
آلمریا - اسپانیول
مالاگا - اتلتیک بیلبائو
سلتاویگو - ختافه
گرانادا- دپورتیوو لاکرونیا
خورشید فروزان حیات امام علی علیه السلام ، در افق روز نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در آسمان شهر کوفه به خون نشست و شمشیر مسموم نفاق و کین، فرق انسان عدالت گستری را شکافت که برترین خلق پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. آنان که می خواستند نور خدا را خاموش کنند، نمی دانستند که اراده الهی، بر مانایی علی علیه السلام استوار است و می بینیم که همچنان، کردار و گفتار امام مؤمنان، چراغ راه مردان خدا و حق جویان و یکتاپرستان جهان است.
امام علی علیه السلام ؛ تجسم عدالت
بررسی نهج البلاغه نشان می دهد که از
دیدگاه امام علی علیه السلام ، عدالت در رأس ارزش های اسلامی قرار دارد و
تمامی ارزش ها به عدالت بازمی گردد. در ارزیابی، مدیریت و قضاوت، عدالت،
شرط اصلی است. با این حال، تجسّم عدالت، وجود مبارک خود امام علی علیه
السلام بود. این معنا در سخن معروف توماس کارلایل، فیلسوف انگلیسی آمده است
که گفت: «امام علی؛ ما را جز این نرسد که او را دوست بداریم و به او عشق
ورزیم. در کوفه ناگهان به حیله کشته شد و شدت عدالتش موجب این جنایت گشت.»
به سخن کارلایل می توان این جمله را افزود که در واقع، پافشاری امام علی
علیه السلام بر اجرای احکام و پیروی از سیره پیامبر اسلام و پرهیز از
انحراف در اداره حکومت، زمینه ساز توطئه بر ضد آن حضرت شد.
چشم انتظار دیدار پروردگار
در فرهنگ اسلامی، شهادت، هدف نیست، بلکه ابزار ایستادگی و پایداری در برابر تهاجم دشمنان دین است. هرگاه بستر ایثار و از خودگذشتگی فراهم شد، شهادت نیز پدیدار می شود. شهادت، وسیله ای است که در پیشگاه حضرت دوست، مقام و منزلت ویژه ای دارد و جایگاهی است برای ابراز تعبد و اخلاص در بندگی، و برای شهید شدن، چه کسی والاتر از امام موحدان، حضرت علی علیه السلام . انسان کاملی که به شهادت عشق می ورزید و واژه شهادت برایش نشاط آفرین بود.
در نامه 62 نهج البلاغه از زبان امام علی علیه السلام آمده است که من مشتاق ملاقات پروردگارم. آن حضرت، بهترین مرگ ها را کشته شدن در راه خدا می دانست و سوگند یاد کرده بود که هزار ضربه شمشیر بر من، آسان تر از مرگ در بستر در غیر بندگی خداست.
نوزده رمضان، سکوی پرواز ظاهری امام علی علیه السلام تا بی کران ها، زمان جدایی از خلق و رسیدن به محبوب واقعی بود.
از خلافت تا شهادت
حضرت علی علیه السلام بر آن بود تا آنجا که می شود، در پاسداری از اسلام و ارزش های آن تلاش کند و در این راه، افزون بر آیات قرآن، سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله نیز به عنوان الگوی عملی مورد توجه آن حضرت قرار داشت. بنابراین، در مسئله خلافت نیز همین معنا مورد توجه قرار گرفت و دوران کوتاه رهبری سیاسی جامعه اسلامی، نماد برجسته ای شد از شیوه حکومت علوی. مدت این خلافت و پایان آن را خوارزمی، از نویسندگان اهل سنت، در کتاب مناقب خود چنین آورده است:«مدت خلافت علی علیه السلام چهار سال و ده ماه بود که به دست ابن ملجم مرادی به شمشیر مضروب شد و این حادثه شوم، قبل از ورود به دهه سوم ماه رمضان روی داد».
اوج جنایت بشری
حادثه ای که به شهادت امام علی
علیه السلام انجامید، یکی از بزرگ ترین جنایت های بشری است؛ زیرا ابن ملجم
مرادی، هیچ آزاری از امام ندیده بود. امیرمؤمنان علی علیه السلام برای او
سرا پا مهر و محبت و خیر و برکت بود، چنان که برای دیگران.
این فاجعه، به بدنامی برنامه
ریزان و عامل آن انجامید و برای امام علی علیه السلام ، حیاتی بود بالاتر
از حیات دنیوی. حادثه مسجد کوفه و واکنش امام، نمایشگر اوج انسانیت و جلوه
ای از نمایش عدل علوی در تاریخ بشری است. نوزدهم رمضان سال چهلم هجری، شاهد
مظلومیت علی علیه السلام و اوج بندگی برترین انسان عصر پس از پیامبر بود.
از صحنه کارزار تا دیدار پروردگار
به طور معمول، در اسلام، جهاد
آنجا معنا پیدا می کند که به مرزهای اسلامی حمله شده و جامعه اسلامی یا
بخشی از آن مورد تهدید قرار گرفته باشد. جنگ هایی که در زمان پیامبر اعظم
صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام رخ داد، چنین بود. در عین حال،
اگر جنگی شکل می گرفت و آتشی شعله ور می شد، سردار و سپهسالار آن و امیر
جنگاوران و سربازان اسلام، کسی جز شیر خدا، حضرت علی علیه السلام نبود.
ایشان در شب آخر عمر سراسر جهاد و تلاش خویش و در فردای فاجعه نوزدهم
رمضان، خطاب به دخترش می فرماید: «دخترم! من تمام عمرم را در معرکه ها و
صحنه های کارزار گذرانده و با پهلوانان و شجاعان نامی مبارزه ها کرده ام.
چه بسیار یک تنه بر صفوف دشمن حمله برده و بزرگان رزم جوی عرب را به خاک و
خون افکنده ام. ترسی از چنین اتفاقات ندارم، ولی امشب احساس می کنم دیدار
حق فرا رسیده است».
سبک بار و بی قرار
انسان ها از مرگ گریزانند و از
گرفتاری در چنگال آن هراسی همیشگی دارند. اسلام، بزرگانی را به جوامع بشری
معرفی کرد که نه تنها از مرگ نمی ترسیدند، بلکه آن را به بازی می گرفتند.
برجسته ترین شخص در سبک باری و در عین حال بی قراری درباره مرگ در راه خدا،
امیرمؤمنان علی علیه السلام بود. صحنه های فراوانی در زندگی امام علی علیه
السلام پدید آمد که شاهدی بر این معناست. برای نمونه، در جریان هجرت
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، در بستر ایشان خوابید و در واقع، در
آغوش خطر آرمید. در جنگ بدر، نه تنها دلاوران قریش را به خاک انداخت، بلکه
پشت ترس را نیز به خاک کشاند. در جنگ احد، بیش از هفتاد زخم برداشت، ولی
پایداری اش، به اسلام و مسلمانان قوّت بخشید. از همه پرمعناتر اینکه، برای
تأمین هزینه ازدواجش، زره خود را فروخت؛ زیرا به تعبیر پیامبر اسلام، به آن
نیاز نداشت. آن انتظار و این بی قراری، درسحرگاه نوزدهم رمضان به وصال
انجامید.
مدعیان حق و حق کشی
مسجد کوفه در نوزدهم ماه رمضان سال چهلم،
محلی بود که پرده از چهره مسلمان نمایان برداشته شد. خوارج باقی مانده از
جنگ نهروان، نورانیت خورشید را نمی دیدند و حق و باطل را به گونه ای یکسان
در تاریکی می پنداشتند و تنها خود را مسلمان می دانستند. به تعبیر امام
خمینی رحمه الله ، آنهایی که حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام را در محراب
عبادت کشتند، مدعی اسلام بودند و با اسم اسلام، با اسلام جنگیدند. ایشان در
جای دیگر، از عده ای یاد می کند که پیشانی شان از شدت طول سجده پینه بسته
بود، ولی حق را کشتند. این مسئله و شهادت امام علی علیه السلام ، گواه
مظلومیت و غربت آن امام همام است.
نوزده رمضان، از منظری دیگر
فاجعه
نوزده رمضان سال چهلم هجری را از زبان ابن ملجم مرادی می توان این گونه
بیان کرد: علی علیه السلام وارد مسجد شد و پس از آنکه با خدای خویش راز و
نیاز کرد، راه پشت بام مسجد را در پیش گرفت و با ندای بلند، آواز اذان سر
داد. آن گاه با صدای محبت آمیزش مرا برای نماز بیدار کرد. سپس در محراب به
نماز ایستاد. لحظات سخت و سنگینی بود. همین که علی علیه السلام سر از سجده
برداشت، بلافاصله شمشیرم را بالای سر بردم و با تمام قوا آن را فرود آوردم و
درست بر جایی زدم که عمر و بن عبدود در جنگ خندق بر سر علی علیه السلام
ضربه زده بود. این ضربت تا سجده گاهش را شکافت و خون فواره زد، ولی علی
علیه السلام فقط ندا در داد: «به خدای کعبه رستگار شدم».
از هدایت به ضلالت
امام علی علیه السلام ، مقام
امامت و پیشوایی امت اسلامی را بر عهده داشت. در کتاب شریف نهج البلاغه، به
جایگاه رهبری و نیز وظایف حاکم جامعه دینی اشاره شده است. مبارزه با فساد و
رهبران فاسد، بهره وری از دانش، بینش و مدیریت همراه با پیشینه درخشان و
دارا بودن صفاتی چون مردم دوستی، خودسازی، هوشیاری، قاطعیت، هماهنگی در
گفتار و کردار و دردمندی، از جمله نکاتی است که مورد توجه امام علی علیه
السلام قرار گرفته است. با این عقیده، امیرمؤمنان پس از آنکه در مسجد کوفه
هدف قرار گرفت، خطاب به ابن ملجم فرمود: «آیا من برای تو امام بدی بودم که
با من این گونه رفتار کردی؟ آیا بر تو مهربان نبودم؟ آیا بیش از دیگران به
تو عنایت نکردم؟ آیا عطایت را زیاد نکردم؟ زیرا امید داشتم که از گمراهی
رهایی یابی و به هدایت رهنمون شوی».
مدارا با اسیر
بی تردید، فتوت و مردانگی، از
ویژگی های اخلاقی است که بسیار مورد توجه و تأکید قرآن و آموزه های تربیتی
پیشوایان معصوم علیهم السلام قرار گرفته است. دامنه این مردانگی در مورد آن
بزرگواران چنان گسترده است که حتی گاه بر سر دشمنان دین نیز سایه افکنده
است. یکی از جلوه های تاریخی و ماندگار اخلاق اسلامی، مسئله برخورد
امیرمؤمنان علی علیه السلام با ابن ملجم مرادی است. در تاریخ آمده است که
امام علی علیه السلام فرمود: «او اسیر شماست، به او نیکی کنید. محلی را که
در آن زندانی است، وسیع قرار دهید. اگر من زنده ماندم، او را خواهم کشت یا
اگر مایل بودم، خواهمش بخشید. اگر مُردم، او را یک ضربت بزنید، همان گونه
که بر من ضربت زده است.» این وصیت را شهریار شعر ایران زمین، این گونه به
نظم آورده است:
به جز از علی علیه السلام که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا
از زبان دشمن
بزرگی و بزرگواری امیرمؤمنان علی
علیه السلام ، بدیهی و کتمان ناپذیر است و در قرآن کریم نیز آیات متعددی در
این باره وجود دارد. جالب اینجاست که دشمنانش نیز این شخصیت بزرگ را ستوده
اند. معاویه، دشمن سرسخت آن حضرت، پس از شنیدن خبر شهادت امام علی علیه
السلام گفت: «کسی را از دست دادند که منبع دانش، برتری و نیکی بود و مقام
برجسته ای داشت. نمی دانید اسلام، چه شخصیت دانشور، فضیلت گستر، پرسابقه و
درخشنده ای را از دست داد.» این در حالی است که میزان دشمنی معاویه با آن
حضرت، بر هیچ کس پوشیده نیست.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (۴)
سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور میتوان به دست آورد:
۱) آمرزش گناهان: پیامبر خدا(ص) در تفسیر سوره «قدر» فرمودند:فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم
شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستشوی آینه دل. این شب بهترین فرصت است تا خوبیها را جایگزین بدیها، صلح و صفا را جایگزین اختلاف و تفرقه، احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین و صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در جهت آبادانی خانه آخرت برداریم و با اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم.
سال دهم بعثت: وفات حضرت خدیجه کبری(س).
اُمّ المؤمنین، حضرت خدیجه کبری(س) دختر خویلد بن اسدبن عبدالعزی نخستین همسر رسول خدا(ص)، از زنان شریف، اصیل و نامدار عرب و اسلام می باشد. وی با این که در عصر جاهلیت، در مکه معظمه دیده به جهان گشود و در آن شهر قبیله گرا و طایفه مدار رشد و کمال یافت، در عفت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت، صمیمیت، صداقت، مهر و وفا با همسر، کم نظیر بود و وی را در آن عصر، طاهره و سیده نساء قریش می خواندند و در اسلام یکی از چهار بانویی که بر تمام بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا(س)، هیچ بانویی این مقام و فضیلت را نیافت.(1)
وی پیش از ازدواج با رسول خدا(ص)، در آغاز با هند بن بناس تمیمی، معروف به "ابوهاله" و پس از وی با عتیق بن عابد مخزومی ازدواج کرد و از هر دوی آن ها دارای فرزند شد. پس از مرگ همسر دوم، خدیجه کبری(س) با درایت و خردمندی خویش صاحب دارایی فراوان شد و کاروان های متعددی برای بازرگانی به راه انداخت.
حضرت محمد(ص) که پیش از بعثت، بنا به سفارش عمویش ابوطالب(ع) در یکی از سفرهای کارگزاران خدیجه شرکت کرد و سود فراوانی نصیب وی نموده بود، علاقه خدیجه را به خویش جلب و زمینه ازدواج با وی را فراهم کرد.
خدیجه کبری(س) در چهل سالگی با امین قریش، حضرت محمد(ص) که در سنّ بیست و پنج سالگی بود ازدواج کرد(2) و زندگی شرافتمندانه و اصیلی را پایه ریزی کردند، که در تاریخ بشریت بی همتا و بی مانند است.
خدیجه کبری(س) به پیامبر(ص) عشق و علاقه ویژه ای داشت و هنگامی که آن حضرت مبعوث به رسالت شد، تمام توان و دارایی های خویش را در اختیار آن حضرت گذاشت، تا در راه اسلام و باروری آن هزینه کند. او نخستین زنی بود که به آن حضرت ایمان آورد و در این راه مشقت ها و آزارهای فراوانی از سوی قریش و اهالی مکه متحمل گردید.(3)
وی تا زنده بود، در تمام صحنه ها یار و یاور رسول خدا(ص) و موجب تسلی قلب شریف آن حضرت بود و در روزگار سخت تبعید در شعب ابی طالب، هیچ گاه آن حضرت را تنها نگذاشت و با تمام وجود از وی پشتیبانی و نگه بانی می کرد.
سرانجام این بانوی فداکار، پس از یک عمر تلاش و کوشش و 25 سال خدمت به رسول گرامی(ص) و دین مبین اسلام، پس از بازگشت از محاصره قریش در شعب ابی طالب به مکه معظمه، در دهم رمضان سال دهم بعثت، جان به جان آفرینان تسلیم و روح مطهرش به اعلی علیین عروج نمود.
پیامبراکرم(ص) در مدت کوتاهی، دو یار و پشتیبان خویش، یعنی عمویش ابوطالب و پس از وی، خدیجه کبری(س) را از دست داد و از این باب، بسیار اندوهگین و ماتم زده بودو روزگار سختی را پشت سر می گذاشت. به همین جهت، آن سال را "عام الحزن" ]سال اندوه[ نامیدند.
پس از غسل و کفن بدن مطهر خدیجه کبری(س)، پیامبر(ص) وی را در حجون مکه به خاک سپرد.(4)
خدیجه(س) در خانه پیامبر(ص) دارای دو پسر به نام های قاسم و عبدالله ]معروف به طیب و طاهر[ و چهار دختر به نام های زینب، رقیه، ام کلثوم و حضرت فاطمه زهرا(س) گردید.(5)
پیامبراکرم(ص) در شأن همسرش خدیجه(س) فرمود: سوگند به خدا، پروردگار کسی را بهتر از خدیجه نصیبم نکرد. زیرا در حالی که مردم، کفر می ورزیدند، او به من ایمان آورد؛ در حالی که مردم تکذیبم می کردند، او مرا تصدیق کرد؛ در حالی که مردم محرومم کرده بودند، او با دارایی های خود با من مساوات کرد و خداوند از او به من فرزندانی عطا کرد، که از سایر همسرانم چنین موهبتی نصیبم نشد.(6)
1- رمضان در تاریخ (لطف الله صافی گلپایگانی)، ص 66
2- تذکره الخواص (ابن جوزی)، ص 271؛ کشف الغمه (علی بن عیسی اربلی)، ج2، ص 79
3- رمضان در تاریخ، ص 72
4- رمضان در تاریخ، ص 64؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص 35؛ المنتخب من ذیل المذیل (طبری)، ص 86؛ البدایه و النهایه (ابن کثیر)، ج3، ص 156؛ کشف الغمه، ج2، ص 79
5- منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 108؛ زندگانی چهارده معصوم(ع) (ترجمه اعلام الوری)، ص 211
6- تذکره الخواص، ص 273؛ رمضان در تاریخ، ص 76؛ کشف الغمه، ج2، ص 78
در ادامه رقابتهای مقدماتی جام جهانی 2014 برزیل در قاره اروپا چند مسابقه دیگر در گروههای مختلف پیگیری شد و تیمهای اسپانیا،بوسنی،روسیه و انگلیس به جام جهانی صعود کردند و تیمهای فرانسه، اوکراین، کرواسی و سوئد به پلیآف رسیدند. ضمن اینکه دانمارک با 16 امتیاز به دلیل کسب کمترین امتیاز در بین تیمهای دوم گروههای 9 گانه از رسیدن به پلیآف بازماند.
در جدیدترین ردهبندی فیفا، تیم ملی فوتبال ایران با صعودی 5 پلهای در مکان چهلوهفتم برترین تیمهای ملی فوتبال جهان ایستاد. |
فدراسیون
جهانی فوتبال (فیفا) جدیدترین ردهبندی تیمهای ملی دنیا در ماه سپتامبر
را اعلام کرد که در این ردهبندی تیم ملی ایران با 5 پله صعود نسبت به ماه
قبل و با 671 امتیاز رتبه چهلوهفتم جهان را به خود اختصاص داد. براساس این گزارش، در ردهبندی 10 تیم برتر دنیا هم تیم ملی فوتبال اسپانیا با 1514 امتیاز همچنان بهترین تیم دنیا است و آرژانتین با پشت سر گذاشتن آلمان در جایگاه دوم ایستاد. به گزارش تسنیم،در ردهبندی اعلام شده، تیم ملی فوتبال ایران در میان تیمهای آسیایی با 5 پله صعود پس از ژاپن در مکان دوم قرار گرفت. در ردهبندی جدید تیم ملی کشورمان با 671 امتیاز بالاتر از تیمهای ملی استرالیا، ازبکستان و کرهجنوبی در قاره کهن قرار دارد. از نکات جالب توجه در این ردهبندی سقوط 2 پلهای تیم کره جنوبی و سقوط 6 پلهای تیم ملی فوتبال استرالیا است. |
حمد و سپاس خدایى که دیدههاى بینندگان از دیدنش قاصر و اندیشههاى وصف کنندگان از وصفش عاجز و ناتوان است.
به میانه راه رسیدم
راهی سرشار از رحمت، مغفرت و برکت
در این مقطع