حمد و سپاس خدایى که دیدههاى بینندگان از دیدنش قاصر و اندیشههاى وصف کنندگان از وصفش عاجز و ناتوان است.
تمرین کنم
عبد بودن را
بندگی را
عبادت خالصانه را
توبه کردن از خطا را
روی آوردن به سمت تو را
و این آرامش را
که هیچ گاه لیاقت رسیدن به آن را نداشتم.
با لذتی تمام حس میکنم
بهترین روزها
برترین شبها را
لذت بخشترین ساعت و ثانیهها را تاکنون سپری کردم
فرصتها سرشار از عشق بازی بود
در همین مقطع آرزو میکنم، ای کاش آرامش این ماه را در همه فرصتهای باقی مانده از سال داشتم.
پرهیز
از آنچه که دلخواه تو نبود و انجام آنچه که مسرور تو بود، فاصلههای
بینمان را از میان برد و مرا آنقدر به تو نزدیک کرد که از غیر تو بی نیاز
شدم.
فرصت باقی مانده کم است و مفید
میخواهم در این میان که خودت ضمانت کردی در میانه راه میهمانیت مغفرت را قرار دادی
بهترین استفاده را کنم
بگذار حضورم را در میهمانیات بیشتر لمس کنم
به دستهایم فرصت التماس بده تا رو به آسمانت احساس نیازهایش را فریاد بزند
به چشمهایم لیاقت اشک بر یتیمی ریختن را عطا کن
به زبانم فرصت لعن و نفرین بر قاتلان پدرمان، مولایمان علی را عنایت کن
اینجا قلب کاغذ شکافه میشود و طنین "
فزت و رب الکعبه" در گوشم نواخته میشود
دیوارهای گلی و کوچههای تنگ و تاریک کوفه در نوک قلمم صف میبندند
هنگامه اذان صبح
دری گشوده میشود
صدای التماس زمین و زمان دامنگیر مولایمان میشود
آی مرغابیها! شما از عشق چه میدانید؟!
آن دم صبـــــــــح قیامت تاثیـــــر حلقـــــــــه در شد از او دامنگیر
دســــــت در دامـــــن مولا زد در که علـــی بگـــذر و از ما مگــــذر
شـال شه وا شد و دامن به گرو زینـــبش دست به دامان که مرو
علی به مسجد میرسد،
شـــــهادت میچکد از گامهایش زمـــان پا مینهد بر جای پایش
در و دیــــــوار امشب بی قرارنـــد قــدمهای علی را میشمارند
نگاهی غریب به آسمان میاندازد، مردی کنار مسجد به خواب رفته است.
خلیفه نگاهی میاندازد و زیر لب میگوید: مرادی! وقت خواب نیست؛ شمشیر صیقل بده!
موذن به اذان میایستد
اللّهُ أَکْبَر
أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللّه
أشْهَدُ أنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه
أشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلىُّ اللّه
حَىَّ عَلَى الصَّلاةِ
حَیَّ عَلَى الْفَلاحِ
حَیَّ عَلى خَیْرِ الْعَمَلِ
ای کاش این اذان هرگز تمام نمیشد!
"قَدْ قامَتِ الصَّلاة" و قامتها بسته میشود
"
الله اکبر" سجدهای طولانی ...
طولانی تر از همیشه
خیل نمازگزاران سر از سجده بر میدارند اما مولایمان در سجده است
محراب خونی شده بود و نوای حزن آلود به گوش رسید
"
فزت و ربّ الکعبه"
خاک بی پدر شد
و دنیا برای همیشه یتیم شد
و شاید بهتر بگویم این شیعه بود که از همه بیشتر یتیم شد.
و حالا
شبهای التماس و طلب مغفرت و اشک بر یتیمی آغاز شد
تکرار بغض آسمان را در شبهای قدر میبینم
میخواهم همپای آسمان خاموش کوفه در خلوت نیمه شبهای مبهوت نخلستان اشک ماتم خود را از سینه دل بر زمین فروچکانم
گویی تاریخ هنوز در بهت سخنان ناگفته مولا غوطه ور است
و آسمان در انتظار زمزه گشایی از آفاق نورانی نهج البلاغه
اللّهُمٌَ الْعَن قَتلَة أمیرِالمؤمنینَ علیه السلام بارالها
به من توفیق ده در نیمه ماه میهمانیت در سایه قرآن بنشینم و تو را به کلمات وحی سوگند دهم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا انزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْر
وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْر
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
تَنَزَّلُ الْمَلاَئِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ أَمْرٍ
سَلاَمٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ
و تو چه میدانی شب قدر چیست؟
شب قدر از هزار ماه بهتر است
اشکآلود و پر شکسته به گوشهای از مسجد پناه برم و نام تو را هزاران هزار بار عاشقانه تکرار کنم
میخواهم خلوت کنم در آغوش رحمتت
دستهای خالی و اما پر نیازم را با فریاد
الهی العفو العفو العفو العفو به سمتت دراز میکنم
سرم را از شرم این همه بی تو بودن و بیراهههایی که رفتم پایین میاندازم
تو را شکر میکنم که به من توفیق بندگی دادی
تو را شکر میکنم که به من لیاقت طلب بخشش نزد خودت را دادی
این شبها میعاد بیداران و معراج شب زنده داران است
شب خودشناسی، خداشناسی است
میخواهم قدر بدانم فرصت پیش آمده را
قران را بر سر بگیرم
تا در تمام سال راه تو را در پیش گیرم
تو را به کتاب منزلت و 14 معصوم قسم دهم
و در میان خیل عاشقانت بگویم "
سُبْحَانَکَ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ "
"منزهی تو ای معبودی که جز تو نیست،
فریاد، فریاد برهان ما را از آتش دوزخ ای پروردگار من "
کدامین فراز جوشنت را بر قلم بیاورم که همه عشق است و عشق است و عشق ....
"
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا رَبَّنا یا اِلهَنا، یا
سَیِّدَنا یا مَوْلینا، یا ناصِرَنا یا حافِظَنا، یا دَلیلَنا یا مُعینَنا،
یا حَبیبَنا یا طَبیبَنا "
"یَا مَنْ خَلَقَنِی وَ
سَوَّانِی یَا مَنْ رَزَقَنِی وَ رَبَّانِی یَا مَنْ أَطْعَمَنِی وَ
سَقَانِی یَا مَنْ قَرَّبَنِی وَ أَدْنَانِی یَا مَنْ عَصَمَنِی وَ
کَفَانِی یَا مَنْ حَفِظَنِی وَ کَلانِی یَا مَنْ أَعَزَّنِی وَ أَغْنَانِی
یَا مَنْ وَفَّقَنِی وَ هَدَانِی یَا مَنْ آنَسَنِی وَ آوَانِی یَا مَنْ
أَمَاتَنِی وَ أَحْیَانِی"
اى که مرا آفریدى و آراستى
اى که روزیم دادى و پروریدى
اى که مرا خوراندى و نوشاندى
اى که پیش خود برده و نزدیکم کردى
اى که مرا نگهداشته و کفایت کردى
اى که محافظت و نگهداریم کردى
اى که به من عزت بخشید و توانگرم ساخت
اى که به من توفیق داده و راهنمایى کرد
اى که با من انس گرفته و جایم داد
اى که مرا بمیراند و زنده کند
آری
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تاثیر دولت در کدامین
یا رب است
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کی رسد
هر دلی از حلقهای در ذکر
یا رب یا رب است
در احیای لیالی قدر مرا از گذشته و آیندهام جدا کن و شدت درد را در حال نشانم ده
مرا در مقابل سوال نکیر و منکر قرارم ده "
مِنْ رَبِّکَ ؟"
خدایا ....
بارالها ....
بارخدایا....
معبودم ....
برای رقم زدن یک سال من به دیروزم نگاه نکن که سراپا شرمساری است و
حالم را
قلبم را
این کم شدن فاصلهها بین من و خودت را
این تلاش برای آمدن سمتت و این گذشت از بار گناهانم که فقط خودت میدانی را دریاب.
میخواهم در قدر رمضان همه دلم را به تو که صاحب دلی تقدیم کنم
رمضان زمان تحول است، فرصت نو شدن دوباره، بهار خدا
من آلوده را به قسمت پاکترین میهمانیات بخوان تا خود را بیابم و تو را گم نکنم
آن لطف و عنایتی که با بنده تراست بشنو سخنی راست که می گویم راست
گر شکـــر شوم شکر تو نتوانم گفت ور عـــــذر شــوم عــــذر تو نتوانم خواست
بگذار از این خوان نعمت تو توشهای بر چینم
در میان هوا و هوسهای نفسانیام اسیرم
به دنبال راه نجات بودم
راهی که مرا به تو نزدیک کند
و حالا دنبال آنم که خودم را به تو گره بزنم
گرهای که تو مرا به حال خودم نگذاری
گرهای که دستانم را بگیری
پناه همیشهام باشی و مرا از غیر خودت بی نیاز کنی
گرهای که مرا به حال خودم وامگذای.
ای گرداننده شب و روز که حال جهانیان به دست توست
اگر بخواهی بر من ببخشی هم میدانم از سر فضل میبخشی
به رسم احسانت عفوت را نصیبم کن
اگر بخواهی عذابم کنی از عدل میکنی
پس به آیین چشم پوشی مرا از عذاب برهان
من نیازمندترین نیازمند به توام
تهی دستی مرا به توانگریات چاره کن
رشته امید را با منع لطفت قطع نکن
من آن درماندهام که قبول دعایم را واجب کردهای
من آن گرفتارم که رفع گرفتاری را به من وعده دادی
گره هر سختی به دست تو باز میشود
تندی شدائد به عنایتت میشکند
برون رفتنم از تنگی و رفتنم به سمت آرامش در دستان توست
دشواری به لطف تو آسان میشود
قضا به قدرتت جریان گیرد
و همه چیز به اراده تو روان شود
بارالها از پیشگاهت به سوی چه کسی روم
از در محبتت به کجا روم
آنچه در این شبها به در خانهات میآورم جز اه و ناله و پشیمانی از گذشته و طلب مغفرت چیزی دیگری نیست
این شبها
این اشکها
و این احساس نیازم به خودت را گرهای کن بر وصل خودم به تو
گرهای کور
که فقط توفیق بندگی
آنهم بندگی درست در راه خودت را داشته باشم.
"آمین یا رب العالمین"
فروش آرشیو کامل فیلم های جکی چان در :
http://jakifilms.mihanblog.com
بهترین فیلم های کمدی-رزمی در دنیا
هر DVD فقط 2000 تومان
------ارسال شده توسط اسپمر اتوماتیک نیوکامنت------
www.newcom.loxblog.ir
سلام
وبلاگ خوبی دارین.
خواستی تبادل لینک کنی خبرم کنم.
عنوان: خرید وبمانی
لینک: http://www.PersianXchange.ir/